مارو از 21دسامبر میترسونین ؟؟؟
.
.
.
.
.

ماخودمون 22 بهمن دیدیم

برین از خدا بترسین!

مامانم به بقیه :صبح شده پاشو دیگه...

مامان به من: صبح شد بگیر خبر مرگت بخواب دیگه...!

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺯﻧﮓ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﮐﻪ ﻣﯿﺰﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺮﻓﺘﯿﻢ
ﻭﺍﻣﯿﺴﺖﺍﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺻﺎﺣﺒﺨﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻪ ﺑﻌﺪ ﻗﺪﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﻠﻮﺵ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﺪﯾﻢ!
ﺍﻭﻧﻢ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺯﻧﮓ ﺭﻭ ﺯﺩﻩ ﺍﻻﻥ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﭘﺲ ﺍﯾﻨﺎ ﻧﯿﺴﺘﻦ!!
ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﻃﻔﻮﻟﯿﺖ ﻋﻠﻢ ﻓﯿﺰﯾﮑﻤﻮﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ

يني كافيه بخواي اراده كني يك ماه رژيم بگيري!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

هرچي عروسي,جشن تولد,مهموني,دعوت دوستانه به شام,دعوت به ناهار,افتتاح يه رستوران جديد طبقه پايين خونه,نامزدي جد و آباد,خلاصه همه اينا تو يك ماه برات اتفاق ميفته

اه  ...   اصن یه وضعیتی میشه بیا و ببین

ﻫﺮ وقت ﺩﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻣﯿﺮﻡ ﺳﺮ ﭘﯿﺎﻧﻮم

ﺑﻌﺪﺵ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﭘﯿﺎﻧﻮ ﻧﺪﺍﺭﻡ برﻣﯿﮕﺮﺩﻡ سر جام!

مَــــــــــــــــــــــــــــــــــله؟!!!

.

.

.

.

.

تلفن جواب دادن منشى های ایرانی!

به مامانم میگم لایک به غذات،
میگه لایک به هفت جدت نمک نشناس!!

یکی از تفریحات زندگیم اینه که تو خیابون وقتی دو نفر خیلی عاشقونه دارن از رو به رو میان از وسطشون رد شم

امروز تو تاکسی این ۳۰ دقیقه ای که یارو نشسته بود بغل دستم
کف دستش میخارید میگه پول داره میاد …
گوشش میخارید میگه دارن پشتم حرف میزنن …
کفه پاش میخارید میگه پول داره میره …
اصلا ۱%به ذهنش نرسید که حموم بره شاید درست شه

آخه این چه وعضیه؟؟؟

 پیراهن پاره مد شد شلوار پاره مد شدکلاه سوراخ مد شد شال پاره مد شد پس چرا این جوراب پاره مد نمیشه!!

دوتا بچه داشتن با هم صحبت میکردن... یکی میگه شنیدم یکی از راه های پول درآوردن اینه که بری از رازهای مردم خبردار شی و پول دربیاری!! :)) دومی از جاش میپره و میره سراغ باباش...
بچه : بابا من از راز تو خبر دارم!
پدر : اوه.. بیا این 10 تومنو بگیر و به مامانت چیزی نگو!!!
... بچه خوشحال دوید پیش مادرش...
بچه : مامان من از راز تو خبر دارم!
مادر : وای... بیا این 15تومنو بگیر و به بابات چیزی نگو....
بچه شاد از موفقیت رفت پیش عموش...
بچه : عمو من از راز شما خبر دارم!
عمو : پس بدو بیا بغل بابات پسرم

مگه راه رفتن رو زمین خدا چه عیبی داره
که بعضیا اینقدر دوست دارن رو اعصاب راه برن !

من نمیدونم حالا که قراره دانشگاهها رو تفکیک جنسی کنن چجوری این پسرا میخوان بدون جزوه دخترا فارغ التحصیل بشن ؟؟

دوتا سوسیس داخل ماکروفر بودن ؛ یکیشون میگه وای اینجا چقدر گرمه...

اون یکی میگه : اسکل سوسیس ها که حرف نمیزنن . . .!!

خیلی حس بدیه وسط یه بحث جدی متوجه شی

حق کاملا با طرف مقابلته و داری رسما زر میزنی!

یه بار نزدیکی های ونک تو یه ترافیک بدجور گیر کرده بودم

یهو انداختم تو یه کوچه فرعی و گازش رو گرفتم

ملت هم خیال کردن من بلدم مثل اسب راه افتادندنبال من!

یکم اینور اونور پیچیدم آخر خوردم به بن بست

خیلی ریلکس ماشین رو تهه کوچه پارک کردم رفتم

تا نیم ساعت بعد اون ماشینها داشتن سر و ته میکردن که ازکوچه در بیان

میگن پول خوشبختی نمیاره ولی من ترجیح میدم توی لامبورگینی گریه کنم

طرف میره خونه ی دوستش مهمونی؛شب که همه خوابیدن،
زن دوستش میاد سراغش میگه:
پا شو... بیا بریم عشق و حال !
مهمون میگه : نه به جان خودم بیدار میشه!
زنه میره یکی میزنه زیر گوش شوهره و میگه
مهمون با ترس میگه: نه...اگه بیدار بشه ؟
زنه میره تو آشپزخونه یه ماهیتابه میاره میزنه تو سرِ شوهره و میگه:
بیـــــــــــــــــــا ... بیدار نشد! بدو بریم!
مهمون باز میگه: اصلا نه! یه وقت بیدار میشه!
زنه راه میفته میره تو حیاط!
شوهره بلند میشه به مهمون میگه:
جون ننه ت پاشو باهاش برو! رفت بیل رو بیاره!!

آدم های خوش تیپ رو میشه از 2 راه شناخت :
1. کم حافظه ان...
2. دومیش چی بود؟؟
. . . . . . . .
چی بود...!
اه یادم رفت

 یادش بخیر !!! وقتی معلم برای درس پرسیدن اسم بالایی یا پایینیمون رو میخوند، حس معجزه بهمون دست میداد

من خودم تا شش سالگی فکر می کردم اسمم دست نزنه !
تازه یه داداش کوچکتر داشتم اسمش بتمرگ بود !

ما یه رسم خانوادگی داریم اونم اینه که وقتی سفره غذا رو پهن می کنیم یا آب میاریم لیوان نمیاریم یا لیوان میاریم آب نمیاریم …
این رسم در کل فامیل ما هستش و نسل به نسل منتقل میشه!!!

دانشجوی عزیز! دوست تحصیل کرده‌ی من! شومایی که فردا می‌خواین دکتر و مهندس این مملکت بشین!
وااااقعا نمی‌دونی تو کلاس باس موبایلت رو خاموش کنی؟
یعنی شعورت نمي‌كشه نکبت، نمی‌بینی خوابیم؟!!!

یارو دو دقیقه پیش زنگ زده خونه به جای اینکه من بگم شما، اون میگه شما؟ منم گفتم ببخشید اشتباه برداشتم!

ﺑــﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺟﻤﻌﯿﺖ میزنند ؛ . . . احتمالا ﺳﺎﻝ ﺁﯾﻨﺪﻩ، ﺳﺎﻝ ﻋﻘﺪِ ﻣﻠﯽ ﻭ ﻋﺸﻮﻩ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻧﺎﻣﮕﺬﺍﺭﯼ میشه!

هروقت شارژ ایرانسل میگیرم چشمم به اعدادش که میوفته یاد رتبم تو کنکور میوفتم بغض گلومو میگیره

بخشید دیگه نمیتونم ادامه بدم لدفن یه دستمال بدین!!!